۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

قاصد 32 سال روزان ابري ! داروگ !

با درود به ( بي رنگترين بي رنگان )
دربيش از50 سال پيش ازاكنون« كمي قبل از1340 شمسي»دريك شهرمذهبيء ايران، پيرمرد جوراب فروش دوره گردي بود كه به مردم آن شهر جورابهاي درجهءيك اعلاميفروخت؛ اودر كوچه ها وخيابان ها ميگشت و با صداي بلند و زمختش دوسه جمله ي كوتاه راپي درپي فرياد مي زد : (آي جوراباي اعلا دارم، آي همه ي جورابا جورابن، آي همهء خرا خرن ؛ چه جوراب بخرن چه نخرن؛....) و تكرارميكرد .
اين اندك را تا همين جا به سبك ايرانيليزه ي جناب«اُشُو»براي فقط 34 ثانيه رويش « مراقبه » كنيد . بعد با نعره اي به لهجه ي « درويش سكوتِ شيرازي » خودتان را ازمراقبه ي البته صد در صد غلط و باطل خودتان؛ خارج سازيد . بعد به شيوه ي مرحوم مغفور« شيخ بهمن مفيد!!» به طور ريلكس روي سبزه هاي دروازه قرآن شيراز به نحو طاقباز رها كنيد و هرگزازنوكرهاي خُلمشنگِ جناب حجة الاسلام«حائريءشيرازي» نهراسيد. حالا در3/14ثانيه يك نفس عميق تلويزيوني ! بكشيد. تمام شد . همش همين بود. ديديد كه سخت نبود . خامنه اي واحمدي نژاد هم اگر
به اين«روش»گرويده بودند دچار اينهمه كُسكَلك بازي هاي پوچ واحمقانه نمي شدند . حالا مثل«شمر»و«خولي» به«گوهخوري»
دچار نميشدند وجنگهاي «زرگري»و«خرگري» ميانشان به راه نمي افتاد . درانتهاي مطلبم يك نيمچه ايميل ازيك«آ. يدالله »! را
كه برايم فرستاده؛ براي شما گراميان درقسمتِ زير«اين نوشته»
گذاشته ام تابخوانيدش. البته مهم نيست بفهميدش يا نفهميدش بلكه
مهم اينست كه فقط بخوانيدش تا: كمي تااندكي حال(ابرهاي همه
عالَم شب و روز/ دردلم ميگريند) تان با هواي هميشه تازه ي(قاصد روزان ابري/داروَگْ/كي ميرسد باران؟)به جا بيايد .
حالا اينهم آن ايميلك !!! :                  1:30بامدادسه شنبه1390/2/20
......................................................................................................................
با سلام، تشکر و ارادت

مدتی بود به  سایت ندای سبز آزادی سر نزده بودم البته به سایتهای مشابه مثل

kaleme.com

rahesabz.net و
رجوع می کردم ( البته با فیلتر شکن)  تحلیل جالبی بود. جالب اینجاست آنها که زمانی احمدی نژاد را  تا حد شعیب ابن صالح بالا برده بودند  و با سرمایه های ملت در توزیع و تکثیر سی دی ظهور نزدیک است( که آنرا دیدم) کوشیدند اینک از دشمنان وی شده اند
به هر حال این بازی تنها بازی او نیست ، بازی روزگار است که مانند قیامت که روز "تبلی السرائر" است یک یک اسرار را برای مردمی که دیر از خواب بیدار می شوند آشکا ر می کند. بیچاره آنهایی که در راه آگاهی مردم زجر کشیدند و می کشند و در گوشه ای خزیده و یا  زندانی هستند. به امید آزادی شان به دعا می نشینیم
خدا یارتان

2011/5/8

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر