۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

كاش«حافظ»پسر(احمد كلهر)بودم

با درود به دوستان و ياران و خوانندگان گراميء «آلارا».
 ازطرف دوستي قديمي وعرفاني مسلك از«ايران»عزيز، كتابي برايم رسيده است تحت عنوان «معرفت الروح»كه ميتوان به يقين گفت كه يكي از بهترين آثاربرجسته ايست كه در50 سال اخيرمورد مطالعهءچندين باره ام قرارگرفته است .و الحق كه اثريست بي نظير و عاليقدر از عارف والامقام اي قرن، زنده ياد: روانشاد حضرتِ مولانا آقاي دكتر«نورعلي الهي» . و البته بزرگي ازابرمردان روزگار  فرموده است :( اي كه داري روي او را آرزو / وصف آن گل را به اين خاران مگو). و درمصراع دوم اين بيت مقصود سراينده ي ارجمند از (اين خاران) بي شك همين خونخواران و اهل تاريكي و جهل اند . يعني همهء كساني كه در همهء دنيا دم از حق و حقيقت ميزنند اما در واقع پيروان شيطان و اهريمن آشيان كرده دردرون ذهن آنانست . و به فرمايش حضرتِ«حافظ»: ( واعظين كاين جلوه در بالاي منبر ميكنند / چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند).خلاصهء كلام، اينست كه:« روزگار» به اوج پستي و پليدي وپلشتي ي خود رسيده است . وضع فعليء جهان ، خصوصأ در «ايران» خيلي بغرنج و قاراشميش و دانكي تو دانكي! شده است . رهبران ديني ي افتضاح و كثافت و لجن زادگي ي شان آنقدر زياد شده كه آدم دلش براي طفلك سلمان رشدي ميسوزد ، در واقع اين آخوند هاي جيره خوار و دست پرورده ي انگليس و آمريكا و اسرائيل، كار فضاحت و خباثت و خيانت به مردم و به اسلام را به جائي رسانده اند كه آدم دلش ميخواهد پشت سر« امام سلمان رشدي عليه السلام ! » نماز انزجارو نفرت از(هرچه امام و امامزاده ي دروغين معاصر) را اقتدا كند و بخواند . ولي يك كار بهتري هم هست براي بعضي از« به خود رسيدگان و از خوديّت رستگان » كه در چنين جوامع متلاشي كرده شده ئي ، بهترست آن كار را بدون هيچ انكاري پذيرفته و بيدريغ به آن عمل كنند و آن اينستكه به قول (مولانا امام چارلي چاپلين«ر.ه») كه در يكي ازغزلهاي زيبا و شيوايش كه به زبان پرعظمت فارسيء دري سروده است شاه بيتي دارد كه من اين شاه بيت عالي را به ياران ازخوديت رسته ي به خود پيوسته ام وصيت ميكنم روزي 17 ركعت و در هر ركعت 1001 مرتبه با طمأنينه در دستگاه فخيم«چهارگاه » به روش«راستْ پنجگاه » به شيوه ي  زنده يادمولانا « استاد غلامحسين خان بنان » اجرا بفرمائيد قول صد در صد ميدهم كه تا اول مهرماه جلالي به مقصود خويش نائل شويد و اينست آن شاه بيت مذكور الفوق:(كاش «حافظ » پسر احمد كلهَر بودم / ارده دوشاب خور و مسخره و لربودم ) .
حق . يا علي مدد - فلورانس - آدينه ي 17 / 4 / 1390 خورشيدي ( ج . ا . شمس ايران )
........................................................................................

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر